با قلم کار سترگی می کنم
یادی از مرد بزرگی می کنم
وصف مردی کاو نباید در بیان
مردی از اردوی عاشورائیان
شاخه ای گل از زمین کربلا
مردی از سامان پر نور رضا
عاشق نجوای اشهد بود او
بهترین سردار مشهد او بود
حفظ غم دفترچه ی فریاد باد
غیرت محمود کاوه یاد باد
الفتی با خاک پاوه داشتیم
مثل گل محمود کاوه داشتیم
نی نوایی از دم محزون اوست
خاک کردستان رهین خون اوست
در جهاد و جنگ لایق بود او
خالق بیم منافق بود او
در تنور عشق عمری می گداخت
حضرت سید علی را می شناخت
چون علی در زندگی مولای اوست
خامنه سر مشق خوبی ها اوست
ذکر خیرش تا ابد ماندنی است
روضه ی گریه برایش خواندنی است
شب نگاهم را به آتش دوختم
شعله گشتم چون شقایق سوختم
شمع هستم ناگزیر از سوختن
دوست دارم شعله را آموختن
هر چه من گل کاشتم غم چید و رفت
غنچه هایم را کفن پیچید و رفت
عشق تصویر بهاری پر پر است
باغبان لاله های بی سر است
چشم من بر نعش گل مبهوت ماند
روی دست زخمیم تابوت ماند
می درخشد تا ابد آینه وار
سایه گل های پرپر در غمبار
خون برای عشق گل آورده است
غم برای گریه گل آورده است
یاد یک عشق بهاری کرده ام
چون قناری بی قراری کرده ام
یاد سنگر یاد جبهه یاد جنگ
یاد شلیک حماسه با تفنگ
می گشایم پرده آهنگ را قصه می گوید برای من تفنگ
دفتر خونین شعر جنگ را از عروج سرخ گلهای قشنگ
هر که شوق باده ی ذوق جام کرد
در بسیج عشق ثبت نام کرد
جام در دست کایت شیداییان
در صف صبح اند عاشورائیان
پیر تیغ هل به جان هر زده است
کاروان در کربلا چادر زده است
نام هاشم در ردیف ماه بود
بهترین سردار ثارالله بود
این شهید ما علی اصغر است
این که می جنگد علی اکبر است
روزی روی ماه تابان را ببین
شب حبیب ابن مظاهر را ببین
غرق پروازند سوی آسمان
دستهایی با مفاتیح الجنان
می رسد از جبهه ها تا آسمان
یک صف طولانی از رزمندگان
یک صف از شمشادهای نوجوان
کاروان بهترین های جهان
گام گام از شهر آهنگ آمدند
مردهای کوچک جنگ آمدند
لحظه های آسمانی در زمین
کشف راه عرض در میدان مین
نخل ها بوی شهادت می دهند
لاله ها عطر شهادت می دهند
تا تفنگی روی خاک افتاده است
دست های یک نفر آماده است
ترکش آمد برگی از گل قطع کرد
سفره خون دربیابان قطع کرد
گریه جوید جمکران عشق را
نعش خونین پیکران عشق را
تاول از خاک و خمن برکشته را
چشم های شیمیایی کشته را
با شروع لاله عاشق می شدیم
با طلوع خون شقایق می شدیم
باز هم کابوس سوزان دیده ایم
خواب آتش در نیستان دیده ایم
گمشده دارم چه کس دارد خبر
از شقایق های مفقود الاثر
خون دل در جام لاله خورده ایم
ما شراب هشت ساله خورده ایم
امشب احساس غریبی می کنم
ناله های یا حبیبی می کنم
دوست دارم گریه بابونه ها
خیسی اندوهناک گونه ها
دوستان آبی من نیستند
شاهد بی تابی من نیستند
فصل گل نیز من رنگی داشتم
جبهه بود و من تفنگی داشتم
برمزار لاله تنها مانده ام
قافله رفته است و من جا مانده ام
من فقط یک ناله بودم حیف شد
کاش من هم لاله بودم حیف شد
چون فدک شیعه شقایق زار شد
تا بسیجی گشت عاشق وار شد
بعد مجنون جمله برگ بیدی ایم
از شهیدستان همه تبعیدی ایم
خون لاله قطره قطره قلب شد
این لیاقت از من و تو سلب شد
غم برای نوع عنوان می خوریم
رنج آب و غصه نان می خوریم
چون شد آن ایمان و یاور هایمان
خاک شهر کوفه بر سرهایمان
فرق دارد کوفه پس با نینوا
ما کجاییم و شهیدان در کجا
نفس بودن را همیشه بود نیت
در میان جمع ما محمود نیت
غیر حق گر هست چیزی یاوه باد
شعر من نذر عروج کاوه باد
برلب نسل بسیجی اشهد است
افتخار سرزمین مشهد است
می سراید تا ابد شعری تفنگ
زنده بادا یاد سرداران جنگ
نظرات شما عزیزان:
مربوط به موضوع : <-CategoryName->
نویسنده خادم الشهدا در یک شنبه 19 بهمن 1393
|